چرا فرزندان ما نسبت به نماز صبح سست تر هستند وچگونه آنها را برای نماز صبح بیدار کنیم؟

چرا کودکان و نوجوانان برای ادای فریضه نمازصبح برنمی خیزند یا به سختی و با غرولند و پرخاشگری برمی خیزند؟ کم نیستند کودکان و نوجوانانی که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را -باوجود تعداد بیشتر رکعات- می خوانند اما از خواندن نماز صبح اکراه دارند. حقیقت این است که خواب صبحگاهی شیرین و دلچسب است و به قول صائب:

آدمی پیرچو شد حرص جوان می گردد

خواب در وقت سحرگاه گران می گردد

اما تنها دلیل برنخاستن برای نماز همین نیست. بسیار اتفاق افتاده است که برای برنامه ای دلچسب و موردعلاقه، فرزندان توصیه می کنند صبح زود ما را بیدار کنید یا خود تمهیداتی برای بیدار شدن می اندیشند.

پس باید دید علل و عوامل سهل انگاری یا بی رغبتی نسبت به نماز صبح چیست؟

 

چرا گاهی فرزندانمان نماز نمی خوانند؟

پیش از پرداختن به این پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپایی نماز صبح دعوت کنیم، باید بپرسیم چرا، گاه فرزندان نماز نمی خوانند؟ علل و عواملی چند در این بازدارندگی یا سهل انگاری و بی رغبتی مؤثرند:

۱- عوامل و علل اعتقادی

وقتی کودک و نوجوان فاقد باور عمیق و ریشه دار نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانه ای از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه انگیزه اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروی تا او را به ادای تکلیف دینی وادارد. آنکه صبحگاهان با وجود همه جاذبه های خواب، بستر را رها می کند و به نماز می ایستد یا از سر عشق و شیفتگی و معرفت به پروردگار است یا لااقل ترس از مجازات و آنکه روشنی یقین در دل ندارد شوق برپایی نماز نخواهد داشت.

۲- نمادها و نمودهای نامطلوب دینداران

کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقیق زندگی ما را می کاوند، اگر ما به نمازشان بخوانیم و آنها ما را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشایسته بی پروا ببینند میان «نماز» و «رفتار» به جست وجوی رابطه می پردازند و احیاناً چنین داوری و نتیجه گیری می کنند که نمازگزاران چنین اند. همین کافی است که نماز را متهم کنند و از آن گریز و پرهیز پیدا کنند.

۳- رفتارهای گناه آلود و ناروا

اگر نماز از فحشا و منکر بازمی دارد، فحشا و منکر نیز می تواند بازدارنده از نماز باشد! وقتی فضای زندگی ما از دروغ، فریب، حرام خواری، غیبت و حرمت شکنی تباه و سیاه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنش های دینی فرزندانمان محسوس و مشهود است. نه خود گناه کنیم و نه فضایی لغزاننده و گناه زا برای فرزندانمان فراهم کنیم. رهاورد چنین فضای مهذبی اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.

هنگام نشاط، بهترین فرصت برای عبادت

۴- جزر و مدها و زیر و بم های درونی

روح انسان دستخوش دگرگونی های دائمی است. عناصر و عوامل گوناگونی در جان انسان آشوب می آفرینند. در هنگام اقبال و نشاط بهترین فرصت برای دعوت به عبادت حتی عبور از مرز «فرائض» به نوافل است و در هنگام بی نشاطی یا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض. شناخت این جزر و مدها و ایجاد ارتباط سنجیده در آن موقعیت، در رفتارها، موضع گیری ها و نگرش های آینده فرد بسیارمؤثر است.

والدین از نماز استفاده ابزاری نکنند

۵- انتظار و تلقی ناروا از نماز

وقتی جایگاه نماز درست تحلیل و تبیین نشود ممکن است بعد از مدتی نماز کنار گذاشته شود یا منظم برپا نشود که این نیز به حذف نماز می انجامد.

گاه از نوجوان می پرسیم چرا نماز نمی خوانی؟ و پاسخ این است که هرچه از خدا خواستم که به فلان خواسته و آرزویم برسم، نرسیدم و دیگر نماز نمی خوانم، یا مدتی نماز خواندم و دیدم مشکلم حل نشد یا به خواسته ام نرسیدم، دیگر نمی خوانم! استفاده ابزاری از نماز، القای خانواده ها که اگر نماز بخوانی، در امتحان قبول می شوی و نماز را درحد مشکل گشای مسائل عادی زندگی -حتی گاه خواسته های نامعقول- تلقی کردن، آفت و آسیب بزرگ برای نماز خواندن است.

مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رایج تر می شود و پس ازامتحان- به خصوص اگر با ناکامی مواجه شوند- تعطیل می شود!

چنین تصویر و تصوری از نماز و فرو کشیدن آن درحد گره گشایی از مشکلات معمول، ستمی بزرگ است. گزارش هایی از مدارس دریافت می شود که گاه معلمان و مربیان در چنین القائاتی با دیگران هم داستان و هم زبان می شوند.

۶- تجربه های تلخ از نماز یا محیط مذهبی

کودک و نوجوان با اشتیاق به مسجد می آید اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه می شود، گاه فضای مسجد ذوق و شوق و طبع حساس او را برنمی انگیزد و خاطره تلخ، چاشنی آمدن می شود. این رویداد که گاه تا همیشه بر روح و نگرش انسان سایه می اندازد، گریزگاه وی می شود و جدایی و حتی نفرت وی را برمی انگیزاند، باید تجربه های نخستین کودکان از مسجد با شیرینی و لطافت همراه باشد و از تحقیر، تمسخر، توهین و هر حرکتی یا حادثه ای که تند و تلخ و شکننده باشد پرهیز شود.

قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید

۷- تأثیر منفی دوستان و گروه همسالان

کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان می دوزند و رفتارهای «جمعی دوستان» آنان را بشدت جذب و به همسانی رفتار می کشاند. آنها می خواهند صرفاً به کارهایی بپردازند که «همه» آن را انجام می دهند. بی تردید شما نیز می توانید به یاد بیاورید که زمانی چنین بوده اید. هیچ گاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید. آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا اینکه در مقابل اکثریت باشیم. مراقبت در طیف دوستان، مداخله سنجیده و هشیارانه در انتخاب دوستان و حتی تأثیر در حلقه آنان، نوعی مصونیت بخشی معنوی خواهد آفرید که نمازگزاری فرزندان را تضمین می کند. خانواده هایی که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرت ها و روابط فرزندان ندارند دچار مشکلات حاد رفتاری و ریزش های معنوی فرزندان خواهند شد.

۸- انباشت پرسش ها و تردیدها

کودک و نوجوان پرسشگر و کنجکاوند. براساس حق پرسشگری و کنجکاوی، کودک و نوجوان از نماز هم می پرسند، چرا نماز؟ چرا این گونه؟ چرا هروقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلاً چرا بخوانم؟ و چرا... اگر این پرسش ها، پاسخ دقیق و مجاب کننده نیابند یا پرسشگر به دلیل سؤال، تحقیر و تمسخر و متهم شود و یا پاسخ ها انحرافی باشد، موریانه تردید، شک، تزلزل و درنهایت پرهیز و ستیز وجود وی را پرخواهدکرد. ایجاد موقعیت ها و فرصت هایی برای سؤال، حتی طرح سؤالات احتمالی در فضایی سرشار از عاطفه و محبت، تشویش ها و تردیدها را می زداید.

در هنگام خستگی اصرار در برپایی نماز نکنیم

۹- خستگی و سستی

نماز باید با نشاط و سرزندگی برپاشود. در سستی و رخوت، در بی حالی و بی رغبتی حتی اگر نماز برپاشود چندان مناسب نیست. در هنگام خستگی و رخوت اصرار در برپایی نماز نکنیم. حتی توصیه کنیم که هم اکنون نماز نخوان، خسته ای. به استراحت نیاز داری، خودم برای نماز بیدارت می کنم. این جملات ملاطفت آمیز و آرام به جای نمازی شتاب زده نمازی با آرامش را رقم می زند.

نماز اول وقت باید به فرهنگ تبدیل شود

۱۰- تأخیر و تسویف

گاه به هر دلیل، نماز به تأخیر می افتد. جاذبه های فراوان در زندگی کودک و نوجوان، مشغولیت های آنی، قرارگرفتن در موقعیت های لذت بخش بویژه بازی با دوستان موجب می شود که نماز به بعد موکول شود! اول وقت خواندن نماز باید به فرهنگ تبدیل شود. وقتی ما بزرگ ترها و مربیان و متولیان تربیت به نوعی تقیید در نماز اول وقت برسیم و فضای مناسب را نیز فراهم کنیم از چنین ضایعه ای جلوگیری خواهیم کرد. باید دقت شود نماز اول وقت طولانی یا همراه با چاشنی های وقت گیر نباشد.

۱۱- بی اعتنایی خانواده به نماز

مشاهده و تقلید رفتارهای والدین در دوران کودکی، بارزترین رفتار کودک در خانه است. کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارض ها و ناهمخوانی های خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت هست اما در خانه از این فضیلت ها و ارزش ها نیست. خانواده هایی که به نماز بی اعتنا باشند هرگز نمی توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پا یبند و متعهد باشند.

صبح را با خبرهای هیجان آمیز و شیرین همراه کنید

در خانواده های ما بسیاری اوقات، شب لبریز از خبر و خاطره است، تلفن زدن ها، شوخی ها، میهمانی ها و گفت وگوها در شب اتفاق می افتد، اگر صبح با برخی خبرهای هیجان آمیز و شیرین همراه باشد، باز کردن یک هدیه به صبح موکول شود و... انگیزه هایی برای بیداری کودک و نوجوان فراهم می شود.

شب ها زودتر بخوابید!

زندگی مدرن امروز، چند شغلگی و دیر به منزل رسیدن پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، میهمانی های شبانه، تماشای برنامه های تلویزیون و دیگر سرگرمی های شبانه در برنامه خواب فرزندان نیز اثر می گذارد. در خانواده های امروزی گاه صدای قاشق و چنگال ها در نیمه شب شنیده می شود، معلوم است که این خانواده ها چه وقت می خوابند و صبح با چه وضعیتی بیدار می شوند. فرزندان به تبع این نوع زندگی، حتی صبح برای مدرسه رفتن هم مشکل دارند. به دلیل کم خوابی، خستگی و شرایط پشت سر گذاشته شبانه، از خوردن صبحانه نیز می پرهیزند. در شب توصیه بر سبک خوردن، اوایل شب خوردن و خواب به موقع باید کرد. اگر برنامه زمانی خواب معین شود وخانواده به نظم و انضباط در این باره برسد به حل یکی از عناصر تأثیرگذار در دیر برخاستن و ادا نکردن فرضیه صبح رسیده است.

تصویرهای برگرفته در شب، در جریان خواب و صدالبته در همه زندگی بازتاب خواهد داشت، به عبارت دیگر فرزندان ما با چه تصورهایی تا رختخواب بدرقه می شوند؟ اگر وقت خواب، کنار کودک باشیم و با قصه هایی دلنشین بیداری اش را به خواب گره بزنیم و در آخرین لحظه ها بگوییم که منتظرم صبح فرشته ها در اتاقت نماز قشنگت را گوش بدهند یا ان شاءالله صبح صدایت می زنم تا با خدای مهربان گفت و گو کنی، مطمئن باشیم صبح برای بیدار کردن کمتر با مشکل مواجه می شویم.

نبود صمیمیت و صراحت در طرح مسأله بلوغ

یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ما نبود آموزه های درست، بموقع و همه جانبه بلوغ است. در نظام آموزش و پرورش هنوز هیچ برنامه مشخص و روشنی در این باره وجود ندارد. شرم و حجب و حیای حاکم بر خانواده ها مانع طرح این مسأله می شود... دوران بلوغ دختران مسئولیت های ویژه شرعی و موقعیت های خاصی را همراه دارد و اگر پدر و مادر، آگاهی بخشی و آگاهی یابی کافی از این مسأله نداشته باشند ممکن است به تعطیلی تکالیف در دیگر موقعیت ها منجر شود. در مدارس راهنمایی، پسران جوان صبح وقتی برمی خیزید و نیازمند نظافت و غسل هستند به علت نبود زمینه سازی خانواده ها دچار مشکل می شوند و گاه به ناگزیر با همان وضعیت نماز برپا می کنند. بلوغ مثل هر رویداد دیگر باید در خانواده ها مطرح شود و پدر و مادر راهنمایی های لازم و درست در اختیار فرزندان قرار دهند. اگر چندبار نوجوان صبح نتواند نماز بخواند به علت احتلام صبحگاهی، ممکن است نه تنها نماز صبح که به «همه نماز» آسیب برساند.

پرتگاه افراط و تفریط در مسیر تربیت نسل جدید قربانی فراوان می گیرد. گاه خانواده ها همه «شدت» اند و گاه همه «رحمت».

مهربانی و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربیت سازنده اند اما نباید غافل بود که گاه «قاطعیت» ضرورت تربیت است. جالب است که در روایات بارها به جدی گرفتن نماز در کودکی و دوران بلوغ تأکید شده است. «امیرالمؤمنین» فرمود: از هفت سالگی نماز را به بچه ها آموزش دهید ولی از وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید.»

اگر خانواده ها برای نماز جدی باشند و خود در وقت نماز به هیچ چیز دیگر نپردازند و با لحنی آمیخته با جدیت و قاطعیت- نه تندی و خشونت و تحقیر- دیگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان درمی یابند که نماز، از برنامه های خانواده است و به آن پایبند خواهند شد. فقدان جدیت که گاه خود را در قالب جملاتی چون دلم نمی آید صبح بیدارش کنم، عیب ندارد وقتی بلند شد می گویم قضایش را به جا آورد، خدا می بخشد و... موجب می شود که «نماز» محذوف زندگی باشد بی آنکه پدر و مادر خود را مقصر بدانند!

وقتی از قاطعیت سخن می گوییم، بال دوم تربیت یعنی رحمت و محبت بیشتر باید دیده شود. وقتی صبح با محبت، نرمی و مهربانی، کشیدن دست لطف بر پیشانی و بوسه کودک را بیدار می کنیم و سپس «نماز» او را ستایش می کنیم، خاطره ای شیرین و موقعیتی مثبت برای استمرار برپایی نماز فراهم کرده ایم. یکی از دوستان می گفت: گاه صبح فرزند نوجوانم را بیدار می کنم و به آرامی برای نماز آماده می سازم، وقتی نماز را بر پا می کند به او اقتدا می کنم و پس از نماز می گویم: «عزیزم نماز تو با این دل پاک پذیرفته است، دوست دارم به نمازی اقتدا کنم که فرشتگان آسمان به آن افتخار می کنند.»

انتظارات ناهمخوان با واقعیت

آنچه ما از دیگران بویژه از فرزندان می طلبیم عمدتاً آرمان طلبانه است تا واقع بینانه. وقتی انتظارات بالا می رود و کودک و نوجوان نمی توانند انتظارات را برآورده کنند ممکن است مورد تحقیر و شماتت قرار گیرند. به طور مثال میزان خواب در بزرگسالی همچون کودک نیست. انگاره و فهم آنان از نماز معادل درک و بینش بزرگترها نیست. نباید انتظار داشت مثل ما بستر را رها کنند. گاه همین انتظارات فراتر از واقعیت به تعطیلی نماز می انجامد. گاه کودک و نوجوان قول نماز خواندن می دهند و اندکی بعد دوباره که به سراغشان می رویم، به خواب رفته اند، در چنین مواقعی نباید خشمگینانه برخورد کرد. ایجاد فضایی مناسب برای گذر از نماز شتاب زده و رخوتناک لازم است.

پیش زمینه نماز صبح از شب فراهم نشود

اگر بگوییم هر کس می خواهد صبح اول وقت بیدارش کنم، اعلام کند، از همان شب زمینه فراهم شده است، این برخاستن دیگر تحمیل نیست، «خواسته» است. اگر بگوییم ساعت را تنظیم کنید یا اراده کنید که صبح برخیزید، نوعی تلقین فراهم شده است. مراقب باید بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به برپایی نماز ظهر و عصر چندان امیدی نیست. بهتر است «ما» بیدار نکنیم یا لااقل همیشه ما این مسئولیت را به عهده نگیریم. گاه فرزندان خود مسئول و چاره اندیش بیداری خودشان باشند.

دکتر محمدرضا سنگری